نگی و زندگی !  

                         

سلااااااااام....وووووووی باورم نمیشه دارم آپ میکنم...اینقده حرف دارم...اما همشو تو این پست

نمیگم آخه خیلی میشه...دوستان تعجبم از اینه که چرا کسی با میراث فرهنگی تماس نگرفته بیان

فسیله وبلاگمو ببرن خب میدونین چقد قدمت داره...!؟ خب خوبیییییین؟؟؟؟ چی کارا میکنین؟؟؟؟

راستیمن اونایی که میخواستی آماده کردم اما نمیدونم چرا آپلود نمیشن...باید یه سایت دیگه پیدا

کنم...

کیفیت داغوووووووونن شرمنده دیگه آخه استودیو نگی برق رفت مجبور شدم خونه با گوشی ضبط کنم وگرنه به جون خودم صدای گیتار جون اینقدرام گوش خراش نیست.....خب بکسه عزیز بریم ادامه

مطلب که کلی کار دارم باهاتون...فعلا...

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااام....سلام به دوستای گلم...به وبلاگ کپک زده ی خودم...واااااااااااااای دلم واست یه ذره شده بود جونه نگی...! فقط تنبلیم میومد بیام...دیگه بعد چند روز با تشویق دوستان تصمیم به آپ گرفتم....خب خوبین ؟؟؟ خوشین ؟؟؟ من که کلی حرف دارمممممم...!

کدومو بگم اول ...؟

                                          

خب اول از امتاحانا بگم و کارنامه که رسما پدرمونو درآوردددد...جونم براتون بگه که بنده تو امتاحانا یه اخلاق مزخرفی پیدا کرده بودم...و اون این بود که موقع هایی که وقت داشتم درس نمیخوندم به

جاش از اونور تا صبح خر میزدم...! و دخیل میبستم رو شیشه قهوه ... الان اسم قهوه میاد

گلاب به روتون دگرگون میشه حالم... اونم چه قهوه ای 3 تا قاشق قهوه با آب جوش و 1 قاشق شیکر

( همون شکر منظورمه ! ) بدون هیچگونه شیر و چیز دیگه ای ...! اه ه ه ه ه ...! خلاصه زجری

کشیدییییییییم امسال واسه امتاحانا...باران خبر داره تا صبح با انواع و اقسام راه های ارتباطی از اس ام اس (پیامک !) بگیر تا میس و.... با هم در ارتباط بودیم...اما بالاخره تموم شد....به

پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست...!( چه ربطی داشت خدا میدونه...! فهمیدین به منم بگین....)

                                           

خلاصه دوشنبه ام کارنامه گرفتیم و بنده با معدل 38/19 دوم دبیرستان را به پایون رسوندم...حال

کردین ؟؟؟ 8 صدم پیشرفت داشتم نسبت به ترم اول...و تابلوترین نمرم عربیه که 17 شدم که

البته فکر میکردم زیر 10 میشم...بعدش زبان که5/18 شدم...من کلا با زبان های بیگانه مشکل

دارم...! ایش که چی خب ؟؟ فارسی را پاس بداریم...والا به خدا...! راستی من ترم اول شاگردسوم کلاس بودم...اما الان با وجود 8 صدم پیشرفت شدم پنجم...!!!!! کلاس خرخوناس

دیگه...! والا من همونم که بودم...به من چه دختره از 03/19 پریده 63/19 بعد شده دوم؟؟  البته مهم

نیست چندم بشی هم اینه که 19 به بالا شی...

                                           

آهان راستی من نشستم کمی با خودم تفکر و تامل کردم دیدم نمره ها به این خوبی این انصافه

تغییر رشته بدم برم هنر؟؟ خف هنرم ادامه میدم درسمم میخونم...بنابر این تغییر رشته هوتوتو

یعنی پرررررر! خب حالا از بحث درس بیایم بیرون بریم سراغ تکنولوژی...

                                           

چندی پیش من و مامانم از صبح رفتیم خونه ی خالم اینا ... و از اونجایی  که بنده ویر شدیدی نسبت به

عوض کردن گوشیم کرده بودم خاله جان به همراه پسرخاله جان پیشنهاد دادن دردم را با جی جی

( داییم که خیلی باحاله و مجرد البته...!) در میون بذارم...منم که سال به سال جی جی و

نمیبینم البته وقتی بچه بودم زیاد میدیدمش اما الن نه دیگه یادش به خیر چقد لپ لپ تیغ زدیم از

بنده خدا....خدارو شکر زن نداره وگرنه مگه میذاشت این اینقد ولخرجی کنه؟! خلوصه...من گفتم خجالت میکشم خالم گفت من میگم، زنگ زد به جی جی گفت بیا اینجا نگی اینا اومدن نگی

کارت داره...گفت برم جمهوری کار دارم بعدش میام خالمم گفت کار نگی ام همون جمهوریه...گوشی

میخواد...بعد مدلو گفتیمو به انتظار نشستیم...خالم گفت بزنگ بهش بگو فقط اونو میخوای وگرنه اون

به سلیقه خودش اگه اون اندازه پول نداشته باشه ارزونترشو میخره که دست خالی نیاد....منم که باز خجالت و.... خالم زنگید گفت....بعد گوشی خوشگلم از راه رسید...من گفتم نمیخواد رم بخری

( بیچاره تو خرج میفتاد ) اما یه 2 گیگ خریده بود...مام مفتی مفتی صاحب یه گوشی شدیم اونم تو شب آرزو ها...قرفونش بررررررررم خیلی مهلبونه...آهان راستی یه آرزو دیگه ام برآورده شد،

خالم لازانیا درست کرده بود آخه من کلا یه بار خورده بودم هر کاری میکردم مامانم درست نمیکرد

میگفت بلد نیستم بد میشه...دیگه خالم زحمتشو کشید...

                                            

فردام که کلاس دارم...طبق معمول تمرین نکردم...من گفتم تابستون میشه آدم میشم درست

تمرین میکنم اما فعلا نشدم...واقعا مایه آبروریزی ام !!!! سباستین ام ( اسم جدید گیتارمه !)

دیگه منو نمیخواد...

                                            

راستی من ازم خواسته بود گیتار بزنم بذارم واسه دانلود...اما اگه این کارو کنم که آبروم

میره... اما ما خراب رفاقتیم میذارم براش...فقط یه کوچولو صبر کن این قطعه فلامنکو م کامل بشه

یه کلاسیک میذارم یه فلامنکو...اما فعلا نه...! قول میدم بذارم ولی...

                                            

خب دیگه خیلی حرف زدم تازه به خدا یه عالمشو سانسور کردم سرتون درد نگیره...

من الان اینجوریم...!

پس فعلا بابااااااااااااااااااااااااااااای....

سلااااااااام...نمیدونم چرا اصلا حس آپ کردن ندارم...فقط اومدم  یه بچه آپ کنمو برم...

همه چیز خوبه...زندگی جاریست...مثل همیشه...مدرسه ام تقریبا تمومه....مونده این هفته و هفته ی دیگه فقط ۱شنبه و ۴ شنبه.....بعدشم که امتاحانا...

دیشب با آقای پدر در مورد تغییر رشته ام از انسانی به هنر (موسیقی )رو گفتم.....فک نمیکردم اینقد راحت قبول کنه...مرسیییییییییییییییییییییی بابا جونم...همیشه بهترین بابای دنیایی.....فقط به علایق من اهمیت میدی...بمیرم برات همیشه دوس داشتی یا من یا بهی دکتر شیم....یهی که مترجم شد منم که هنوز معلوم نیست....اما بهت قول میدم بزنم تو سر نوه ات و به زور دکترش کنم چطوره؟؟؟!

هنوزم موندم چیکار کنم....حالا امسال که تموم شد باید تابستون برم پیش مشاور تحصیلی...چون میتونم همین انسانیو بخونم اما کنکور هنر بدم که البته یکم کارم سخت میشه....اما به قول آقای پدر کافیه بخوای....

شنبه معلم جامعه شناسی مون که عقاید خاص و جالبی داره در مورد همه ی بچه ها نظرشو گفت...به من گفت احساس میکنم دل بزرگی داری... راست گفت اگه دلم کوچیک بود که همه ی آدمارو دوست نداشتم...چند وقتیه از خیلیا خوشم میاد...از دختروپسر بگیر تا نوزادو پیرمرد....آدما خیلی خوبن...( البته نه همه ی همشون....)

 از ۲ هفته پیش کلاس گیتارو تعطیل کردم تا تابستون...دلم واسه استادم و آموزشگاه تنگیده...راستی سبکمو تغییر دادم و الان فلامنکو میزنم و البته به جناب استاد قول دادم کلاسیک فراموش نشه.....!

آپ بعدی ایشالا بعد امتاحانا برام دعا کنین....

 

هر کی پسورد خواست میدم....فقط تو نظرات بگین.....کاریم ندارم وبلاگ دارین....یا ندارین...خاموش بودین یا روشن....نوشته هامم طوری نیس که خصوصی باشن اما خب وبلاگم لو رفته مجبور شدم.....